این نوع شیطانپرستی از طرف شیطانپرستان حقیقی با نام شیطانپرستی تفننی شناخته میشود؛ چرا که بعضی از خصوصیات و اصول شیطانپرستی کلیسایی را دارا نبوده و بیشتر محصول صنعت موسیقی و جذابیتهای نمایشی همراه با آن است.
البته ناگفته نماند که در ایران تعداد کمی شیطانپرست واقعی یا کلیسایی نیز وجود دارد که عموما از نظر سنی بالای 30 سال دارند و عمدتا با خارج از کشور در ارتباط هستند.
آنها در تلاش هستند برخلاف شیطانپرستان موسیقیایی، اعتقادات خود را پنهان کنند. در ایران و خارج از آن گروههایی هستند که به اشتباه از طرف مردم به عنوان شیطانپرست شناخته میشوند. این دسته گروههایی هستند که رویکرد خاصی به خدا و ادیان دارند و اصلا گرایشات شیطانی ندارند. مثلا گروههای ضدمسیحی که عدهای از آنها منکر وجود حضرت مسیح نیستند و با مسیحیت رواج یافته در عصر حاضر مشکل دارند. این گرایشها در مورد ادیان دیگر هم صادق است. در مورد خدا نیز عدهای هستند که اصلا گرایشات شیطانی نداشته بلکه دیدگاههای خاصی درباره وجود خدا دارند. مثلا گروهی که طبیعتپرست هستند و...
بهتر است علاقهمندان موسیقی متال را به 2 گروه عمده تقسیم کنیم:
1 - گروهی که علاقهمند به موسیقی متال هستند ولی شیطانگرا نیستند. این گروه ممکن است هرگز وارد جریانهای شیطانگرا نشده باشند یا این که زمانی در گذشته آن هم در سنین جوانی وارد گروههای شیطانگرا شدهاند، ولی در حال حاضر گرایشات شیطانی ندارند.
این گروه عموما از نظر سنی، تحصیلات و وجهه اجتماعی در سطح بالاتری از گروه دوم قرار دارند.
این گروه بیشتر از آن که شیطانگرا باشند، افراد فاقد گرایشات مذهبی و عده زیادی از آنها لائیک هستند.
این گروه در کشور بیشتر در بین نویسندگان، نوازندگان یا خوانندگان حرفهای این موسیقی دیده میشوند و بیشتر فعالیتهای تبلیغی یا فرهنگی موسیقی متال توسط این گروه انجام میپذیرد.
این افراد کمتر در پارتی یا پارکها یا فعالیتهای گروهی شرکت میجویند و رفتارهای ضداجتماعی و ضداخلاقی در بین آنها کمتر دیده میشود. این افراد بیشتر در حد لباس و مد و تیپ با گروه دوم شباهت دارند و سعی دارند از برخوردهای جلف و نمایشی پرهیز داشته باشند.
2 گروهی که علاقهمند به موسیقی متال و شیطانگرا هستند. این گروه به قول افراد گروه اول، غیرحرفهای هستند چرا که با این موسیقی برخورد محتوایی دارند و بیشتر جذب نمایشها و شوهای همراه با این موسیقی شدهاند.
موسیقی متال در ایران
موسیقی متال از سالها پیش همزمان با شیوع این موسیقی در دیگر کشورهای جهان در داخل وجود داشته است. برای مثال فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی نشان میدهد که بعد از انقلاب در تهران در سالهای حدود 1363 کلیپهای شیطانی گروه آیرن میدن به فروش میرفته است.
به طور جدی این موسیقی از سالهای 1370 به بعد در داخل (بیشتر تهران) جایگاه ویژهای را بین مخاطبان باز میکند.
فیلم سراب محصول روایت فتح، شاهد خوبی برای این ادعاست. در این فیلم نشان داده میشود که حتی خودزنی، یا بیدینی یا حتی موسیقی رپ در سال 1372 رواج داشته است.
در فیلم با دختری مصاحبه شده که او میگوید: خدا را قبول ندارد و برای جرایمی که تا الان مرتکب شده است، اعدام مجازات کمی است. حتی در ادامه تصاویری از خودزنی او که قبلا نام گروه شیطانیSlayer را بر روی دستش حک کرده بوده، نشان داده میشود.
به طور یقین در آن زمان کلیپ گروههای شیطانی همچونSlayer و آیرن میدن به صورت قاچاقی یا بعدها از طریق ماهواره بین جوانان پخش میشده است، البته اگرچه در حدود سالهای 1370 این موسیقی در کشور رواج داشته ولی شیطانگرایی به شکل امروزین آن رواج نداشته است.
منظور این است که شاید در آن زمان بیدینی و دینگریزی همراه با مسائل دیگری مثل خودزنی، خونخواری و... به صورت محدود در کشور وجود داشته ولی شیطانگرایی به صورت امروزین آن، به شکلی که مثلا جوانان علاقهمند اقدام به راهاندازی گروه یا تشکیل میتینگ و پارتی کنند، وجود نداشته است.
در آن زمان این موسیقی بیشتر از آنکه با سبکهای پرخطری مثل بلک متال در کشور رایج باشد، با سبک هوی متال و آن هم گروههایی مثل متالیکا طرفدارانی داشته است.
میتوان گفت که جرقههای شیطانپرستی از زمانی در کشور زده میشود که جوانان در مورد این موسیقیها به وسیله کتاب یا نشریات، تغذیه فرهنگی میشوند.
از حدود سالهای 1373 به بعد کمکم کتابها و نشریات از موسیقی متال سخن میگویند تا این که از سالهای 1375 به بعد موج گستردهای از کتابهای اشعار این گروهها وارد بازار میشود. بعد از انتشار کتابها چند اتفاق عمده رخ میدهد:
1 - اطلاعات علاقهمندان نسبت به موسیقی بالا رفته و به صورت سازمان یافتهتر عمل میکنند.
2 - تمایل جوانان برای تشکیل گروههای موسیقی و غیرموسیقی بیشتر میشود و به عبارتی، علاقهمندان در گرایش به این موسیقی همگراتر میشوند.
همزمان با انتشار کتابها، آموزش و یادگیری این موسیقی و به دنبال آن کنسرت دادن و اجرا گذاشتن نیز شروع میشود. در کنار انتشار کتابها و اجرای کنسرتهاست که میتینگهای گفتگو یا افرادی مانند لیدر یا سرگروه خود را نشان میدهند.
لیدر در گروه کسی است که از نظر اطلاعات موسیقیایی و اعتقادی یا از نظر داشتن آرشیو صوتی تصویری گروههای مختلف موسیقی از بقیه قویتر است. البته در خود علاقهمندان اصلا چنین اصطلاحی یا معادل آن وجود ندارد. ولی معمولا در این گروهها علاقهمندان تحت نظر فردی به فعالیت میپردازند که واجد یکی از دو خصیصه بالاست. میتینگها هم جایی هستند برای تبادل نظر یا بحث و گفتگو یا به قول خود علاقهمندان محل «کلکل کردن».
در میتینگها علاقهمندان به اطلاعات فروشی اقدام میکنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضا یا گروههای دیگر به رقابت میپردازند.
محل میتینگها عموما فضاهای سر باز مانند پارک و ... میباشد. این محلها در هر شهر یا منطقه جاهای شناخته شده و مشخصی هستند. محل میتینگها که از آنها به عنوان پاتوق هم یاد میشود، عموما از طریق نیروهای امنیتی شناخته شده، هستند ولی عملا در این مناطق امکان از بین بردن پاتوقها وجود ندارد. چرا که برخورد نیروهای انتظامی یا امنیتی موقتی و موضعی است و این برخوردها نیازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.
عموما علاقهمندان از طریق اینترنت از زمان و مکان میتینگ با خبر میشوند و به صورت آفلاین یکدیگر را مطلع میسازند. بعضی از مواقع تعداد افراد حاضر در میتینگ به 50 تا 150 نفر هم میرسد. البته بعضی از میتینگها در خانههای علاقهمندان نیز برقرار میشود.
مخاطبان موسیقی متال
علاقهمندان موسیقی متال دارای گروه سنی مشخصی هستند. این رنج سنی از حدود 14 12 سالگی شروع و عموما به 30 28 ختم میشوند. بندرت اتفاق میافتد که این جوانان بعد از سن 30 سالگی یا ازدواج، به علاقهمندی خود به این موسیقیها ادامه دهند.
سن شایع علاقهمندان 24 16 میباشد و نسبت حضور دختران به پسران در این موسیقی حدودا یک به 10 میباشد و این به خاطر سبک و شکل این موسیقی و یا حتی ضد زن در این موسیقی است. دختران کمتر به موسیقی متال و بیشتر به موسیقی رپ علاقهمندند.
عده زیادی از دختران علاقهمند به این موسیقیها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب این موسیقیها میشوند و عموما اطلاعات غلطی از اصل و ریشه این موسیقیها دارند.
بعضی از دختران علاقهمند به این موسیقیها جهت حفظ سلامت جنسی خود سعی میکنند به صورت فردی و بدون ارتباط با پسران با این موسیقیها در ارتباط باشند.
بیشتر علاقهمندان از نظر روحی و شخصیتی دارای ویژگی های خاصی هستند. آنها دوست دارند متفاوت از دیگران به نظر برسند. آنها عموما از نظر روانی سالم نیستند یا به طور کلی از معیارهای عمومی سلامت روحی روانی درجامعه سطح پایینتری دارند. آنها از نظر خانوادگی نیز دارای مشکلات خاصی هستند و عموما از طرف خانواده دچار فشارها یا تنشهایی هستند. غالبا روابط جوانان علاقهمند به این موسیقیها با پدر و مادر یا افراد خانواده تیره است و حتی عدهای خانواده را به طور کامل ترک کردهاند.
علاقهمندان موسیقی متال عموما از طرف دوستان، یا افراد فامیل یا افراد نزدیک خانواده مانند برادر یا خواهر به این موسیقیها وارد میشوند. چرا که علاقهمندی به این موسیقیها نیازمند گذشت زمان و مجاورت با آن میباشد. جوانان علاقهمند به این موسیقیها از همه نوع خانوادههایی هستند ولی بیشتر آنها از رفاه نسبی در خانواده برخوردارند.
گرایش مذهبی در خانواده نقش مهمی را در علاقهمندی جوانان به این موسیقیها بازی میکند. طرفداران این موسیقی بیشتر از خانوادههایی هستند که از نظر گرایشات و تعصبات مذهبی در خانواده و یا میزان آزادی عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفریط شدهاند.
در بین این گروهها عموما خانوادهها از گرایشات اعتقادی فرزندان خود اطلاعی ندارند و فقط ممکن است آشنایی بسیار ضعیفی با موسیقی مورد علاقه آنها داشته باشند.
بسیاری از خانوادهها یا در مورد علائم یا نشانههای مورد استفاده فرزندان اطلاعی ندارند و عده بسیار کمی هم اگر اطلاع دارند این مسائل را فانتزی گونه و زودگذر میدانند و نسبت به آن بیتوجه هستند.
در بعضی از خانوادهها وقتی خانواده به فرزندان خود در مورد این موسیقیها اخطار میدهد فرزندان، پدر و مادر را به شکلهای مختلف اغفال میکنند و موضوع را به شکلی دیگر به آنها وانمود میکنند مثلا تعدادی از کلیپهای کم خطر را به خانواده نمایش میدهند و وانمود میکنند که آنها علاقهای به گروههای شیطانی ندارند.
علت علاقهمندی جوانان به این موسیقیها
عموما جوانان به علت مجاورت با این موسیقیها از طرف دوستان، برادر و ... به آن جذب میشوند و کمتر میتوان گفت که در آنها علاقه یا استعدادی ذاتی به این موسیقیها وجود دارد چرا که این موسیقیها با فطرت انسانی همخوانی ندارند و با آن در تعارض هستند.
حتی عدهای از طرفداران این موسیقی واقعا علاقهای به این موسیقی ندارند ولی برای جلب توجه به زور هم که شده سعی دارند خود را به آن علاقهمند کرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتی برای ایجاد کردن علاقه در خود به تمرین و خود آزاری هم میپردازند. علت اصلی ورود به این موسیقیها از طرف جوانان خود نمایی و جلب توجه است.
در مرحله دوم جذابیتهای رسانهای این نوع موسیقیهاست. (خشونت، سکس و...) در مرحله بعدی فضاهای جنسی این موسیقیهاست که علاقهمندان از طریق آن میتوانند وارد محیطهای پر خطر شوند و در مرحله بعدی، روحیه اعتراض، عصیان، گریز، انکار و ... نهفته در این موسیقیهاست.
چگونگی ورود به این موسیقیها
بیشتر جوانان از گروههای ساده و کم خطری مانند متالیکا (هوی متال) که بیشتر دارای اشعار اجتماعی است شروع میکنند اما کمکم تحت تاثیر تحریک و تشویق دوستان به گروههای پرخطر بلک متال وارد میشوند.